سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و چون از صفین باز مى‏گشت ، به گورستان برون کوفه نگریست و فرمود : ] اى آرمیدگان خانه‏هاى هراسناک ، و محلتهاى تهى و گورهاى تاریک ، و اى غنودگان در خاک اى بى کسان ، اى تنها خفتگان اى وحشت زدگان شما پیش از ما رفتید و ما بى شماییم و به شما رسندگان . امّا خانه‏ها ، در آنها آرمیدند ، امّا زنان ، به زنى‏شان گزیدند . امّا مالها ، بخش گردیدند . خبر ما جز این نیست ، خبرى که نزد شماست چیست ؟ [ سپس به یاران خود نگریست و فرمود : ] اگر آنان را رخصت مى‏دادند که سخن گویند شما را خبر مى‏دادند که بهترین توشه‏ها پرهیزگارى است . [نهج البلاغه]
ستاره آبی
باد ما را با خود خواهد برد
  • نویسنده : ستاره:: 88/9/2:: 10:49 صبح
  • در شب کوچک من ، افسوس

    باد با برگ درختان میعادی دارد

    در شب کوچک من دلهرهء ویرانیست

     

    گوش کن

    وزش ظلمت را می شنوی ؟

    من غریبانه به این خوشبختی می نگرم

    من به نومیدی خود معتادم

    گوش کن

    وزش ظلمت را می شنوی ؟

     

    در شب اکنون چیزی می گذرد

    ماه سرخست و مشوش

    و بر این بام که هر لحظه در او بیم فرو ریختن است

    ابرها، همچون انبوه عزاداران

    لحظهء باریدن را گوئی منتظرند

     

    لحظه ای

    و پس از آن، هیچ.

    پشت این پنجره شب دارد می لرزد

    و زمین دارد

    باز می ماند از چرخش

    پشت این پنجره یک نامعلوم

    نگران من و تست

     

    ای سراپایت سبز

    دستهایت را چون خاطره ای سوزان، در دستان عاشق من بگذار

    و لبانت را چون حسی گرم از هستی

    به نوازش لبهای عاشق من بسپار

    باد ما را با خود خواهد برد

    باد ما را با خود خواهد برد


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ---------------------------------------------------
     RSS 
    خانه
    ایمیل
    شناسنامه
    مدیریت وبلاگ
    کل بازدید : 887
    بازدید امروز : 3
    بازدید دیروز : 4
    ..........حضور و غیاب ..........
    یــــاهـو
    ........... درباره خودم ..........
    ستاره آبی
    ستاره
    زندگی حس غریبی ست که یک مرغ مهاجر دارد

    .......... لوگوی خودم ........
    ستاره آبی
    ............. اشتراک.............
     
    ............ طراح قالب...........